حوادث تلخي كه پس از انتخابات سال گذشته شاهد آن بوديم، شرايط خاصي را در جامعه به وجود آورد كه به فتنه سال 88 معروف شد. متاسفانه بر اثر غبار فتنه، برخي افراد، شخصيتها و چهرههاي موثر كه بايد از همان ابتدا به صحنه ميآمدند و از نظام و انقلاب قاطعانه دفاع ميكردند، در برههاي دچار شك، شبهه و ترديد شدند و درك صحيح حوادث برايشان تا مدتي سخت شد! دقيقا به همين علت بود كه رهبر معظم انقلاب در سخنان مختلف خود بارها بر بصيرت و شناخت دقيق فتنه و برنامهي دشمن در حوادث بعد از انتخابات تاكيد ميكردند.
بصيرت البته تنها محدود به شناخت فتنه و جريان فتنه نبوده و نيست، جنبه ديگر بصيرت اين است كه نيروهاي انقلاب، شرايط جامعه را به خوبي در نظر داشته باشند و در دفاع از عقايد و آرمانهاي خود و در تبيين درست ارزشهاي انقلاب همواره با بصيرت عمل كنند و از افراط و تفريط اجتناب كنند. اما اين روزها گويا، بصيرت هم براي برخي افراد معنا و مفهوم خاصي پيدا كرده است.
حوادثي كه در روزهاي گذشته در شهر مقدس قم اتفاق افتاده، نيازمند بررسي دقيق و همه جانبه است و ما به عنوان نيروهاي منتسب به جريان حزباللهي و اصولگرا، وظيفه داريم كه موضعمان را در اين خصوص روشن كنيم.
اين حوادث از اعتراض جمعي از طلاب و روحانيون و مردم قم به حضور كروبي در اين شهر آغاز شد. با توجه به نقش آقاي كروبي در فتنه سال گذشته و اتهامات بياساس و ناجوانمردانهاي كه وي به نظام اسلامي زد و اصراري كه همچنان بر رفتار خود دارد، كاملا طبيعي است كه مردم عزيز و انقلابي كشور به او حساس باشند. اين حساسيت باعث شده است كه حضور آقاي كروبي در شهرها و مراسمهاي مختلف، دائما مورد اعتراض و واكنش مردم قرار بگيرد.
از سوي ديگر اين واكنش طبيعي، متاسفانه گاهي با حوادث و حاشيههاي تلخي همراه ميشود كه اصل آن حركت و اعتراض مردمي را زير سوال ميبرد. ماجراهايي كه در روزهاي اخير در شهر قم اتفاق افتاد، از اين قبيل است. متاسفانه اعتراض ساده و منطقي جمعي از طلاب و روحانيون شهر قم به حضور كروبي در اين شهر، به مسائلي كشيده شد كه جاي هيچگونه توجيهي را باقي نگذاشته است. اين اعتراض ساده كه خود به تنهايي بزرگترين پيام را براي سران فتنه داشت، با حمله برخي افراد به دفتر آقاي صانعي و آسيب رساندن به اموال اين دفتر، به انحراف كشيده شد.
در اينجا ذكر چند نكته ضروري به نظر مي رسد.
سايت الف: اولا هدف هيچگاه وسيله را توجيه نميكند. مردم انقلابي و حزباللهي حق دارند كه به مواضع آقاي صانعي در سالهاي اخير و مخصوصا همراهي وي در يك سال گذشته با جريان فتنه اعتراض داشته باشند، اما حملهي گروهي خاص به دفتر ايشان و آسيب رساندن به اموال وي، به هيچ وجه قابل دفاع و توجيه نيست.
ثانيا، نكته قابل تامل در اين حادثه اين است كه معترضان در تجمع خود، شعارهايي در حمايت از ولايت فقيه و رهبر معظم انقلاب سر دادهاند كه البته قابل تقدير است، اما آيا نبايد توجه داشته باشند كه با توجه به اين شعارها، هر گونه حركات و تصميمات اشتباه بعدي، مورد سوءاستفاده دشمن و عناصر فتنهگر قرار ميگيرد؟
متاسفانه افرادي كه مرتكب اين اشتباه شدهاند، توجهي به بازتاب منفي رفتار خود در جامعه و در دنياي رسانهها ندارند. كافيست سري به اخبار سايتها و رسانههاي ضدانقلاب بزنند و نتيجه عمل خودشان را ببينند. نكته تاسف بار اين است كه رسانههاي ضدانقلاب، كانون توجه خود را معطوف به شعارهاي دوستان ما كردهاند. يعني همان شعارهايي كه حكايت از «ولايتي بودن» و «حاميان رهبر بودن» معترضان دارد! چه جفا و خيانتي از اين بالاتر كه با رفتار نادرست خود، زمينه دروغگويي، شايعه پراكني و كينهتوزي جماعت ضدانقلاب را عليه رهبر معظم انقلاب فراهم كنيم؟!
در چنين شرايطي، طبيعي است كه آن اعتراض مردمي به سران فتنه به حاشيه ميرود و اين عمل اشتباه به عنوان نحوه رفتار مردم معترض معرفي ميشود. البته منظور اين نيست كه اين رفتار را فقط به خاطر بازتابهاي منفي آن، اشتباه بدانيم؛ حرف ما اين است كه حتي اگر تصاوير مربوط به آسيبهاي وارده به دفتر آقاي صانعي منتشر نميشد، باز هم چنين عملي اشتباه و غيرقابل توجيه است. توجه داشته باشيم كه يكي از اعتراضهاي اصلي ما به سران فتنه، حمايت آنها از اغتشاشات و آتش زدن اموال عمومي و خصوص مردم در سال گذشته بوده و هست.
نكته بعدي اين است كه دست زدن به چنين اقداماتي، اصل اعتراض مردم مومن و انقلابي را به سران فتنه تحت شعاع خود قرار ميدهد و فضاي غبارآلود را بيشتر ميكند. مطمئنا در شرايط كنوني، مردم آگاه ايران به آن حد از بصيرت و شناخت رسيدهاند كه ديگر اجازه فتنهگري به سران فتنه را ندهند. بياعتنايي مردم به موسوي و كروبي و اعتراض به حضور آنها در شهرهاي مختلف، دقيقا به همين علت است. پس چه لزومي دارد كه با رفتار اشتباه خود، باعث مظلومنمايي سران فتنه و قلب واقعيات شويم؟
در پايان بايد به اين دوستان ناآگاه خود تذكر بدهيم كه نتيجه رفتار شما نه تنها دفاع از ولايت و رهبري نيست، بلكه با توجه به نصايح و رهنمودهاي پيدرپي رهبر معظم انقلاب، متاسفانه گاهي عكس سفارشات رهبري است. چرا كه ايشان در خطبههاي روز 14 خرداد با ذكر خاطرهاي از امام راحل، به ما يادآوري كردند كه حتي در برخورد با دشمنان خود هم تقوا و انصاف را مدنظر داشته باشيم:
«من ميخواهم عرض بكنم به جوانان عزيزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، كه حرف ميزنند، مينويسند، اقدام ميكنند؛ كاملاً رعايت كنيد. اينجور نباشد كه مخالفت با يك كسى، ما را وادار كند كه نسبت به آن كس از جادهى حق تعدى كنيم، تجاوز كنيم، ظلم كنيم؛ نه، ظلم نبايد كرد. به هيچ كس نبايد ظلم كرد.»/الف